عدس مامان...
سلام عدس كوچولوي مامان خوبي جات تودل مامان راحته ؟
فكركنم راحت باشي آخه خيلي اذيتم ميكني البته بگما شكايت نميكنم همينم برام شيرينه شيرين من قربون اون قدو بالات برم الهي
ازالان معلومه كه شيطون بلاي خودمي وداري تو دل ماماني شيطوني ميكني كه حال ماماني انقدر بده حتما ميپرسي مگه حالت چطوريه ؟
باشه بزار بگم برات يه چندروزي ميشه كه همش درازكش موندم انقدر به پهلوهام خوابيدم كه بازوهام دردميكنه
حالا بابايي روبگو بنده خدا بيرون كارميكنه كه هيچي از وقتي هم كه مياد خونه كارش خدمات رساني به من و شماست وقتي هم ازش تشكرميكنم ميگه من كه كاري نميكنم وظيفمه
ولي يه چيزي درگوشي بگم ماماني بابايي همش زوركي خوردني اينا مياره و به خوردم ميده و منم وقتي ميگم نه دلم نميخواد و يا حالم بده گوش نميده و تا نخورم ميشنه بالا سرم
ماماني ميدونما بخاطر خودمونه
ميگه من ني ني كوچول موچول نميخوام ني ني تپل مپل ميخوام اينطوري
ديگه برم ماماني حالم داره بد ميشه اين و بدون كه هم من هم بابايي عاشقتيم عزيزممممممممم وبي صبرانه منتظر درآغوش كشيدنت هستيم