سلاله جونیسلاله جونی، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

سلاله جونی نی نیه خوش قدم

یک آغاز برای کودکم...

عزیز دل مامان امروز صبح توی تاکسی این کلمات اومد تو ذهنم داشتم واست زمزمه می کردم دیدم خوشت اومد تکون میخوردی گفتم بنویسم تا بعدترها هم برات بخونم آخه امروز شاهد دعوای یه زن و شوهر تو خیابون شدم و مامان خیلی ناراحت بودم تو تاکسی و یا خیلی چیزها و خیلی کس ها افتادم ...خدا واسه هیشکی نیاره... اين يك اغاز است براي كودك من كودكي كه هنوز نيامده و خود را براي جدال سرنوشت در بطن مادري كه بي صبرانه انتظارش را ميكشد اماده ميكند نازنينم ميدانم كه در وجود من رنج هاي بسياري را متحمل ميشوي اما بدان امن ترين جاي زندگي همان جاي تنگ و تاريك دل من اما پر هیاهو و پر اشتیاق است   با همه اين ها مي خواهم كه بيايي و بهار زندگ...
17 شهريور 1392

آرزوی آمدنت

  دختر نازنینم   تو می آیی و من از تو لبریزمی شوم ،لحظه ها در رفتن عجولند و روزی تو آنقدر بزرگ می شوی که دستان کودکانه ات را دورم حلقه خواهی کرد سلاله نازم پس می نویسم تا یادگاری از لذت عاشقی کردن لحظه لحظه هایت برایم بماند نیمی از عمرم رو بی تو و نیمه دیگر رو با تو می خوام سپری کنم. معجزه زیبای آفرینش ، بیا از پیکر من بیاویز، بیا از اندام من الگویی جاودانه بساز. بیا روزهایم را به عشق و نفس هایم را به جوانه های نفس هایت بدوز. شادی بی امان من، وسعت قلبم یارای انتظارت را ندارد ، بیا و مرا در نیازهایت غرق کن.بیا تا دوباره این سفر را با تو از نو شروع کنم.با تو زندگی را دوباره ببینم، بیا برایت خانه دلم را آب و جارو کرد...
17 شهريور 1392

زندگی شیرین...

کوچک من، من با تمام وجودم مادر شده ام و یاخته های بدنم به میزبانی نفس های تو امده اند ... جان گرفته ام به جان تو و چه اهمیتی دارد اگر جانم فدای نفس های تو شود که اینها همه برای توست دلیل بزرگ زندگی من ......... نگاه کن : خدا را که عاشقانه به من درس عاشقی میدهد..لبخند میزند ..دنیا را زیبا میکند ...سکوت میکند ..مهربان میماند و وجودمان را غرق شادی میکند  پدر مهربانت که این روزها آغوشش امن ترین جای دنیاست ... میدانم زیر لمس دستانش بزرگ خواهی شد و من بار دیگر به او افتخار خواهم کرد زندگی را که امدن تو را به جشن گرفته است..............................................!! خدایا من تا ابد شکر خواهم گفت رحمت ات را ...شکرررررررررر...
17 شهريور 1392

روز دختر...

میلاد بانوی مهر و وفا، مظهر جود و سخا، حضرت معصومه علیهاالسلام مبارک باد . . . دختر یعنی برکت و رحمت ، یعنی شادی و نور ، و خداوند تنها تو را لایق این نعمت دانسته   تقدیم به همه دختران... همه آن موجودات پاک و الهی که وجودشان مایه حیات بشر است . . .   به ب هترین دختر سلاله پاکم ، دنیا و امید حیات من با آرزوی بهترین و برترین ها برای فرشته زندگیم . . . ای بهار آرزوی نسل فردا،دخترم / ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم چشم وگوش خویش را بگشا کز راه حسد / نشکند آیینه ات را چشم دنیا، دخترم دست در دست حیا بگذار وکوشش کن مدام / تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم کوه غم داری اگر بر د...
17 شهريور 1392

خرید های سیسمونی

سلام نفس مامان خوبی؟ میخوام واست از خرید هات بگم وای سلاله جونی نمی دونی که چقد داره به مامانی و بابایی خوش می گذره آخه خرید هاتو شروع کردیم کلی خرید کردم واست جیگری... چقد تکون می خوردی و من متوجه می شدم که خوشت میاد ازشون و سریع می خریدم تخت و کمدت رو سفارش دادیم که تختت 4 منظوره اس یعنی هم نوزادی هم نوجوانی هم گهواره میشه و هم میز تحریر وقتی بزرگ شدی....رنگ کرم و یاسی انتخاب کردم چون می خواستم مثل رنگ اتاق نی نی های فامیل نشه فردا تخت و کمدت حاضر میشه جیگر...ست کالسکه و کریر و روروءک هم خریدم...کلی لباسای خوشکل...کلی پتو و حوله....ست غذاخوری ..گهواره کنار تخت و یه سری خورده ریزهات..کلی سرمون گیجید حالا مونده پوشک هات،فرش اتاق...
13 شهريور 1392

مورچه ی زحمت کش

  نگاه بکن یه مورچه راه میره روی دیوار مورچه داره می بره یه دونه رو به انبار   مورچه ی ریزه میزه همیشه گرم کاره با این که خیلی ریزه به کار علاقه داره میگه باید کار کنم دونه را انبار کنم تو سرمای زمستون نمی تونم کار کنم   توی فصل تابستون کار می کنم فراوون راحت و آسوده ام توی فصل زمستون ...
13 شهريور 1392

نامه ای به همسر مهربانم

برایت می نگارم تا آرام بگیرد آرامشم مهربان همسرم نمی دانم چگونه شاکر خدایمان باشم که تو را بر سر راهم قرار داد که نیکو زیستن را برایم به نمایش گذاشتی عزیزتر از جانم از تو تشکر میکنم که دستان ناتوان مرا گرفته ای و با توان خود مرا گام به گام به سوی عاشقانه زیستن کمک میکنی و مهربان همسرم از خدایمان میخواهم تا هر آنچه پدرم به من یاد داد که چگونه با همسری بزرگ و عزیزی چون شما رفتار کنم مدد رساند و مانند همیشه مرا یاری دهد که آنگونه که میخواهد زیست کنم مهربان همسرم از تو تشکر میکنم که در لحظه ای که تمنای گرفتن نگاهت را داشتم نگاهت را از من گرفتی و به من آرامش دادی که مرا برای خودم میخواهی نه .... عزیزتر از جانم تو را سپاس ...
28 مرداد 1392

زیبا ترین صدای دلنشین زندگیم

به سلامتیه قشنگترین موسیقی دنیا  یعنی صدای قلب کسی که همه زندگیته ...       آرام بخوان چون ارام نوشتم   بی پروا بخوان چون از خود نوشتم   نزدیک کسی نخوان چون تنها نوشتم    و از دل بخوان چون با دل نوشتم !!!   نازنینم دوستت دارم ..     سلام عشق مامان   هروقت که  بهت  فکر میکنم بغض میشینه تو گلوم  دوست دارم های های گریه کنم نمیدونی که چقدر دوست دارم   عزیز دلم خیلی مواظب خودت باش  بابا امین هم خیلی دوست داره و همش سراغتو میگیره ...
28 مرداد 1392